سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آزگوره
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» قانون هستی 3

ادامه مطلب

ما بنا بدلایل زیادی از تکرار موقعیت بد قبلی می ترسیم و به خیال خود مراقبت می کنیم تا دوباره موقعیت بدی برای ما خلق نشود. عرض می کنم تا زمانی که رسوبات اتفاق قبلی در ذهن و روح شما باقی است و شما هم بنوبه خود به هستی و وجود آن اتفاق در ذهن خود کمک می کنید. موقعیت های درست کمتر فرصت بروز خواهند داشت.لذا می توانیم با قدرت و نشاط از موضع اتفاق بد عبور کرده و با تنظیم مجدد ذهن خود و البته خلوت کردن آن منتظر بروز اتفاق جدیدی باشیم. بعد از ترس، تجربه اشخاص مانع تمام نشدنی و کشنده ائی هست. اشخاص معمولا به تجربیات و بخصوص تجربه شخصی خود تکیه زیادی دارند .بعضی از افراد آرشیو زنده تجربیات شکست ها و تلخی های فراوان هستند و بعد از هر اتفاق جدیدی سعی می کنند موارد اثبات نظریه خود را استخراج کنند و بنا به اخلاق و روحیات خود بعد از تجربه چند ناکامی کلا تسلیم وقایع شده و شکست روی شکست های قبلی تلمبار می کنند بدون اینکه از غفلت حتمی خود در مورد موقعیت های مثبت آگاه باشند.فرض بفرمائید زمستان است در این وضعیت جوی بسیاری از درختان بدون برگ هستند و بسیاری از گیاهان یکساله کلا نابود شده اند و ....

اما در همین فصل گیاهانی که در شرایط گلخانه نگهداری شده اند و گل یخ هم به حیات و شکوفائی خود ادامه می دهند.واقعا بیندیشید در چندین زمستان از مقابل چندین گلخانه گذر کرده اید و به آن اهمیت نداده اید.اینکه ما از شرایط موجود خود و اثرات آن غفلت می کنیم برایمان یک امر عادی شده .اما من توصیه می کنم با دقت و مراقبت شرایط موجود خود را بیشتر بشناسیم و قبول کنیم.درک شرایط موجود یک هنر قابل ستایش و مفید و درست است. در نظر من اصلا وضعیت شرایط و اینکه خوب و یا بد است اهمیت ندارد.فقط شناخت دقیق موقعیت و قبول کامل آن و آرام شدن و منتظر موقعیت جدید و درک این موقعیت جدید مهم است.

درست مانند بروز بهار که درختان و گیاهان با درک موقعیت به گل و شکوفه می رسند.

غرور دیگر مانع درک موقعیت ها می باشد. غرور، یک امر شخصی و درونی است وراسا در وضعیت انسان نمی تواند تغییری حاصل نماید .....

ادامه دارد 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » آق محسن موسوی ( پنج شنبه 103/6/29 :: ساعت 10:20 صبح )
»» قانون هستی 2

ادامه مطلب

. من با امید و نشاط وارد این عرصه می شوم. مگر کسانی که به موفقیت هائی در مورد اختراعات و طرح مسائل جدید ریاضی و....دست یافتند قبلا در این موارد تجربه ائی داشتند آن ها با پشتکار توانستند دنیای جدیدی را تجسم کرده و پدیده ی جدیدی به جهان عرضه کننددر پایان مقدمه التماس تفکر و راهنمائی دارم.

یکی از قوانین هستی ،قانون ایجاد و خلق است.

 در کل جهان هستی بصورت دائم پدیده هایی در حال خلق شدن و ایجاد شدن هستند. قانون هستی ایستا و ساکن نخواهد بود و به میزان فهم ما و بالاتر از آن و در دیدگاه ما و فراتر از آن در حال ایجاد است .هر پدیده و موجودی صرف نظر از اندازه و قابلیتش تحت قانون مربوط به ایجاد، بوجود می آید و در سیل عظیم هستی شناور می شود. هر پدیده بعد از ایجاد ،تحت تاثیر قانون مربوط به بقا و مرگ خود بوده و به وجود خود ادامه خواهد داد.شاید در مرحله اول اهمیت قانون خلق شدن به نظر ما نیاید و یا اظهار کنیم جریان خلقت پدیده ها ربطی به زندگی روز مره ما ندارد .در حالی که بسیار مرتبط است.اگر ما به قانون خلق پدیده ها توجه کنیم زیاد پای بند گذشته نبوده و منتظر خلق شدن موقعیت های جدید می مانیم.بله هر لحظه موقعیت جدیدی برای ما و جهان اتفاق می افتد که اگر ما باهشیاری آن ها را در یابیم می توانیم از زندگی خود بهره بیشتری ببریم.فرض بفرمائید بنا بدلایلی یک موقعیت ناجور در زندگی ما بوجود آمده. اگر ما بدنبال تغییر خود آن موقعیت باشیم هرگز به نتیجه نمی رسیم. بهتر است به خلق موقعیت های جدید بیندیشیم و به ظهور آن کمک کنیم.تعمیر و تنظیم موقعیت های نا دلپسند تلف کردن عمر و از دست دادن فرصت های جدید است. باید توجه کنیم که تا هر زمانی که معطل موقعیت بد بمانیم از خلقت موقعیت های جدید غفلت کرده ایم.

قانون دیگر هستی عدم مداومت و جاودان نبودن همه پدیده ها می باشد. طبق قانون هستی تمام پدیده هایی که بوجود آمده و یا بوجود می ایند فانی بوده و از بین می روند. فرضا یک حشره چند ساعت عمر می کند و یک ستاره میلیاردها سال ولی طبق این قانون هر دو تمام می شوند و این نابودی شامل پدیده های روحی و روانی و ذهنی و اخلاقی هم می شود. اگر دقت داشته باشیم متوجه خواهیم شد که تداوم عمرِ بسیاری از حالات روحی و روانی ما بر اساس اصرار ما و ذهنیت ما بوجود خود ادامه داده اند.یک اتفاق برای شخص می افتد صرف نظر از دلایل بوجود آمدن آن اتفاق، شخص بر اساس باور و تربیت خود پشت مانع بررسی و تجزیه و تحلیل اتفاق، معطل می ماند و سعی فراوان در فعال بودن آن پدیده می نماید. در هر فرصتی بخصوص موقع خواب و در رختخواب آن قدر به جوانب موضوع می اندیشد و فکر می بافد که رنجور می شود.حال اگر ما به خلقت موقعیت های جدید و نابودی هر پدیده ائی باور داشته باشیم سعی خواهیم کرد که نابودی آن اتفاق بد را جلو بیندازیم و هشیارانه منتظر بروز یک موقعیت مناسب بمانیم و سعی کنیم مقدمات خلق موقعیت جدید را حداقل در ذهن و روح خود فراهم آوریم.شاید در ابتدای امر باور این که بتوانیم از یک اتفاق ناجور عبور کنیم برایمان سخت باشد.ولی نیاز است ما عبور کنیم چون هنوز زنده هستیم. زنده بودن ما به ما قدرت می دهد تا بتوانیم خلق کنیم، بسازیم و از سختی ها عبور کنیم.و البته در این راه ترس، یکی از موانع اصلی عبور ماست.ما بنا بدلایل زیادی از تکرار موقعیت بد قبلی می ترسیم ....

ادامه دارد 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » آق محسن موسوی ( یکشنبه 103/6/25 :: ساعت 6:45 عصر )
»» قانون هستی 1

جهت مقدمه عرض می کنم-با وجودی که هیچ مطالعه ائی در مورد فلسفه ندارم و فقط نام چند فیلسوف از قبیل ارسطو،افلاطون،کانت،سارتر وچند نام دیگر که الان در یادم نیست و چند مقاله که در گوشه و کنار مطالعه کرده ام چیز زیادتری نمی دانم. لذا اگر در مطالب آینده به نکته ائی که اشتباه بزرگ می دانید و یا قبلا بنوعی پاسخ داشته، سخت مشتاق راهنمائی و انتقاد و شاید دربعضی مواقع تنبیه هستم اما سرمایه ام در این راه تفکر در باره روابط مسائل گوناگون با قانون البته نه قانون بشری و یا قانون الهی می باشد که در باره قوانین جاری در گستره هستی است که معمولا ما به وجود آنها اهمیت نمی دهیم و در بیشتر مواقع هم ندانسته از کنار آن گذشته ایم. تمام مطالب آینده نتیجه تفکرات و اندیشه خودم می باشد و البته پر واضح است که دیده ها،شنیده ها و مطالعات کتب مختلف بر نحوه تفکر و نوشتار من تاثیر دارد.توجه بفرمائید من قادر به معرفی مرجعی برای نوشته های خود نیستم. جسارتا من شخصا منشاء مطالب هستم که اتفاقا بسیار هم الکن و نا شفاف است. در هر صورت یک تمنای واقعی از عزیزان خواننده دارم. اگر مطلبی و نوشته ائی جرقه ائی در ذهن و فکر شما زد رهایش نکنید و دنباله تفکر خود را بگیرید. برای من عادی است که در جائی نامی از من نباشد ولی قلبا و باطنا خوشحال می شوم اگر نحوه تفکر و بیان من بتواند راه گشا باشد برای پرورش افکار خودم توسط شما عزیزان. بشدت مشتاقم حتی اگرخبری از آن دریافت نکنم و نامم در جائی درج نشود. لطفا برای ارتباط بیشتربا مطالب ذهنیت ودانسته ها و تجربیات خود را در لحظات مطالعه فراموش بفرمائید .به من و خودتان فرصت بدهید تا شاید مطالب در ادامه و یا با گذشت زمان اندکی بعد از مطالعه در ذهن و تفکر شما جای اندکی باز کند. این رامی دانم که اگر از اول با حالت تدافعی و عیب جویانه مطالب را از نظر بگذرانیدهیچ کدام بجائی نخواهیم رسید. هیچ قدرت و نیرویی در نوشته من وجود نداردکه اگر شما لحظاتی بدون پیش داوری و رها، مطالب را مطالعه بفرمائید خدای نکرده بشما آسیبی وارد کند.از شما اجازه می خواهم در پاره ائی موارد شفاف و با قدرت مطلب را بیان کنم لطفا این را نشانه تحکم و یا خود محوری نپندارید شاید بعضی از مطالب را اگر محکم نگویم جائی در ذهن  باز نکند.قبلا عذر خواهی می کنم. سعی دارم نوشته ام برای همه نوع خواننده ائی قابل درک و لمس باشد.می دانم که متخصص نیستم بهمین دلیل اگر سطح گفته ها از سطح دانش شما پائین تر  بود(که احتمالا همین طوره) بر من خرده نگیرید بیان من مثل یک چوب کبریت است که من امیدوارم در انبار دانش خواننده عزیزم آتش بزرگی بر پا کند اجازه بفرمائید این شعله کوچک با کمک شما به انبارهای دانسته ها که اتفاقا شعله لازم دارند نزدیک شود. لطفا به این مطلب عنایت کنید ریشه فلسفه در یونان است و هر یک از فلاسفه دنیای اسلام هم فقط توانسته اند بر اصل موضوع حاشیه بزنند و تازه قرن ها هم می گذرد که موضوع چشمگیری در فلسفه تغییر نکرده در غرب هم همین طوره یک فیلسوف با تغییر  یک برداشت از فلاسفه قدیم مطلبی تولید می کند و دیری نمی پاید که فیلسوف دیگری با نظرات تازه آن را نفی می کند. در این مطالب سعی کرده ام مواد اولیه تفکر را که شخصا تشخیص داده ام برای اندیشیدن پیشنهاد بدهم. شاید لازم باشد میزان توقع خودم را نیز در اینجا بیان کنم.اگر شانس باشد و تنها یک جمله از کل نوشته بتواند خواننده را برای دقایقی بفکر وادارد.من به مقصد رسیده ام. باید اعتراف کنم که از قضاوت ها مخصوصا در مورد نحوه نگارشم می ترسم.از عزیزانی که اهل فن هستند خواهش می کنم این برداشت را نداشته باشند که من خواننده را هیچی ندان و عامی تصور کرده ام. هرگز این طور نیست تک تک خواننده های بزرگوار استاد من هستند و من فقط دارم دقیق و مشروح با ذکر جزئیات درس پس می دهم.اذعان دارم و می گویم که در حال مبارزه در ناشناخته های جهان هستم و واقعا از سختی ها و مشکلات و پیچ و خم جاده ائی که در پیش دارم بیم دارم اما این حس نمی تواند جلوی مرا بگیرد. 

ادامه دارد



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » آق محسن موسوی ( چهارشنبه 103/6/21 :: ساعت 3:8 عصر )
»» لایه های هستی


جهان هستی را مانند یک پیاز در نظر بگیرید و یا مانند سه

 تپه جدا از هم، زیاد   تفاوت ندارد. فقط سه قسمت مرتبط به
 هم را فرض بفرمائید—لایه اول که بسیار  نازک و اندک  است را
—شناخته-- می نامیم و آن عبارت است از تمام علوم وفنون
 و مواردی که بشر  توانسته تا کنون کشف کند و یا ببیند و یا
 حس کند. و یا حتی تصور و تفکر کند.شناخته  شده ها در هستی
 نسبت به کل جهان هستی بسیار اندک و ناچیز هستند و همان
 تصور یک لایه بسیار نازک پیاز ما را با مفهوم شناخته  بیشتر آشنا
 می کند—لایه دو- ناشناخته هست—این لایه هم بسیار نازک 
است اما نسبت به لایه شناخته کم کی بیشتر است—ناشناخته
 عبارت از مواردی هست. که کشف و دست رسی به آن برای بشر
،مقرر گردیده است—مثلا دویست سال پیش  خودرو و تلویزیون در
 لایه ناشناخته قرار داشتند . بعد از اختراع به لایه شناخته منتقل 
شدند. همچنین در آینده بشر به هر مرتبه از  رشد و ترقی و 
کشف برسد. یعنی از ناشناخته موردی را به شناخته تبدیل کرده
 است—در بشر این توانائی وجود دارد. که  در صورت کوشش و به
 کمک علوم متفاوت، بسیاری از ناشناخته ها را به شناخته 
تبدیل کند.لایه سوم که اصل هستی و بیشترین درصد جهان 
هست مربوط به لایه--- ناشناختنی ---هست—فرض بفرمائید با
تلسکوپهای پیشرفته انسان قادر شده یک کهکشان در فاصله 
هشت ملیون سال نوری را شناسائی کند—یعنی بابت دیدن یک
 نقطه نورانی، حالا کمی بزرگتر و با استفاده ازوسائل کاملا
 پیشرفته تشخیص داده  که آن نقطه یک کهکشان است—حالا
 هیچگونه فرضیه و تلاشی قادرنیست که بشررا به آن کهکشان
 برساند. تا اودریک کره (خاک ) آن را لمس کرده و از نزدیک آنجا را
 شناسائی و مطالعه کند-در حقیقت دستیابی به یکی از کرات
 آن کهکشان در هر زمانی در اینده و با هر پیشرفت علمی،
 امکان پذیر  نیست و بشر منحصرا بوجود کلی  این کهکشان پی
 برده و چه بسا با پیشرفت علوم، اطلاعات مربوط به این کهکشان
 تغییر هم بکند. ولی علم بشر و درک و تخیل وتصورش تا همین
 نقطه هست و جلوتر نخواهد رفت.لذا لمس و مطالعه از نزدیک در 
 مورد این کهکشان جزو لایه ناشناختنی  هست—با این مثال 
فیزیکی و عینی خواستم  نمونه هایی از سه لایه جهان هستی 
را بصورت علمی و فیزیکی بیان کنم-اما در عالم غیب و متافیزیک
 و روحانی هم این سه  لایه با مشخصات خودشان وجود دارند.
تمام علوم ماورائی دینی و غیر دینی که کشف  شده جزو لایه 
شناخته قرار دارند و آنچه را که  بشر می تواند در آینده کشف 
و احصا کند فعلا در لایه ناشناخته هست و اما در مورد
ناشناختنی ها عرض می کنم که با توجه به آیات قرانی فقط
 می توانیم بگوئیم که ما به غیب ایمان داریم—دقیقا همطراز همان
 کهکشان که از راه دور ما فقط وجود آنرا می دانیم-در مورد
ایمان به غیب هم تا همین  اندازه قادر به فهم و درک هستیم که
 مواردی  وجود دارند اما اینکه دقیقا بدانیم چه  هستند و چه 
نیستند در فهم و درک بشر نمی گنجد—در پاسخ سئوال 
پیامبر اسلام که در مورد روح است طبق آیه شریفه می فرماید 
شما روح را نمی دانید و در جای  دیگر هم خداوند فرموده من از
 روح خود به کالبد بشر می دمم =پس روح ما که همه آنرا
 با زنده بودن خود تصدیق می کنیم جزو لایه ناشناختنی بوده
 وتا قیامت هم بشر با تمام  توانائی های احتمالی خود قادر به
 درک وشناخت روح خود نخواهد شد.موارد زیادی در لایه
 ناشناختنی وجود دارد که بشر حتی  در بالاترین حد تفکر و
 تعقل و تصور و تخیل خود هم قادر به درک حتی نام آنها هم 
نخواهد شد-ما طبق آیات و احادیث و اطلاعات  کتب مقدس
 سایر ادیان موارد محدودی از  موجودات نشئات دیگر حیات را 
شنیده ایم  لذا می توان گفت که نشئات مختلف حیات هم 
 برای درک و فهم بشر نیست و همین تعداد محدودی که تا 
حالا گفته شده هم جزو لایه ناشناخته و شاید هم ناشناختنی 
باشد لذا در جهانی چنین گسترده و عجیب حتی تصور  این که
 بر حسب تصادف جهان  بوجود ـآمده یک حرف کاملا باطل و 
دور از عقل است.شناختن خداوند محال بوده و فقط کافی است
 ما به وجود الله اعتراف کنیم چون در  حقیقت قادر نخواهیم بود 
 خالق این جهان مرکب و پیچیده را با عقل خود بشناسیم و 
یاحس کنیم—تمام دلایل مربوط به  خدا شناسی باعث انحراف
 افکار بوده و قادر به معرفی  خداوند نخواهند بود—همین
 فرضیه سه لایه می تواند عظمت جهان هستی را به ذهن 
متبادر کرده و عقل سلیم  را تسلیم وجود خالق بی همتا نماید
—برای اعتراف به وجود خداوند شاید نیازی به  ادیان هم نباشد
 ولی برای تعظیم در برابر چنین عظمتی بشر حتمانیازمند راه و
 روشی هست که خود خالق به بشر ابلاغ کرده است.جهان
هستی با تصور چنین فرضیه ایی جای بهتری برای زندگی بشر
 خواهد بود. 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » آق محسن موسوی ( سه شنبه 103/6/20 :: ساعت 9:52 صبح )
»» جمله کوتاه

*مااز اهمیت پریشانی-از اهمیت نداشتن امنیت درونی-از اهمیت وابسته نبودن-بی خبریم.بطور یقین مکاشفه -مشاهده و ادراک در نبود امنیت، حاصل می شود.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » آق محسن موسوی ( سه شنبه 103/6/20 :: ساعت 12:46 صبح )
   1   2      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

قانون هستی 11
قانون هستی 10
قانون هستی 9
قانون هستی 8
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 38
>> بازدید دیروز: 3
>> مجموع بازدیدها: 6706
» درباره من

آزگوره
آق محسن موسوی
خوش بین-با هوش-مثبت اندیش-فعال-پر انرژی-کمی راستگو-نترس-

» فهرست موضوعی یادداشت ها
آزگوره . اسیر . ایران . بالوک . بس ینه . تحریم امریکا . تسلیم . تنه بی . ث . ج . جدید . جنگ . چ . چردونه . ده نمکی . غفلت . قاپک . کرامت . گرانی . گل یخ . لطف . موقعیت .
» آرشیو مطالب
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
اردیبهشت 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
دی 89
خرداد 90
شهریور 3
مهر 3

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب