شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

نظرات ارسالي

Molavi1355

+ سلام به همه دوستان من از کساني که مصرف شيشه و متادون داشتم کمک ميخوام يک کمک صادقانه من همسرم حدود 2 ماه که فهميدم شيشه مصرف ميکنه و قبلا هم گه گاهي متادون مصرف ميکرد که سر اين موضوع خيلي درگيري داشتيم تا گفت ديگه نميخورم و علائم مصرفم ديگه توش نديدم وقتي فهميدم شيشه مصرف ميکنه تمام تلاشش کرد و التماس کرد که تفريحي بوده زياد نبوده و ميزارم کنار هر کاري ميکنم
Molavi1355
ديروز 10:15 عصر
آزگوره
درود بر شما--ترک دادن معتادان به شيشه اصلا کار راحتي نيست.از طرفي توصيه به جدائي از طرف ديگران هم اخلاقي نيست.پس مطلب را مي پيچانم.براي نجات باقيمانده ثروت و دارائي خودتان ناچاريد يک تصميم سخت بگيريد.انچه که نسبتا فنا شده بدون شک و حتما فنا خواهد شد.فقط ابرو ريزي نکنيد .زيرا براي ايشان هيچ چيزي مطرح نيست ابروي خودتان به خطر مي افتد.بسوزيد و نسازيد
Molavi1355
من حتي پيشنهاد طلاق توافيم دادم قبول نميکنه ميگه من نخوام طلاق بدم تو کاري نميتوني بکني چون نميتوني ثابت کني من مصرف کننده هستم
+ . نه هميشه گاهي اوقات، همينطوري به سَرَم مي‌زند که پي سايه‌ئي موزون باشم اما آنقدر نمي‌دانستم که راه نجات آفتاب رفتن به سايه نيست. در بعضي از فصول، بايد قيودِ بودن را به دريا داد، از مضامين مظنون گريخت، از ديو گريخت، از بعضي واژگان فخيم، از غيبت آب در ذهن کور کوير، بايد بي‌گمان، ساده و آسان از آسمانِ بعضي آدميان گريخت.
بايد بعضي فصول، حروفِ ربطِ بوسه و اشاره را بر مقنعه‌ي ماه سنجاق کرد و خيره به رويائي از شش سوي خويش خواب کودکي را ديد که از حروفِ الفباء به ترکيبِ واژگان قليل تو مي‌رسد، مثل مجموعه شعر باران و بايزيد مثل عاشق شدن در دي ماه، مردن به وقتِ شهريور چه مي‌دانم، مثل بازي لام در لياليِ من. هي ري‌را، دير آمدي دير آمدي ري‌را باد آمد و همه‌ي روياها را با خود برد. #سيـدعلــي_صــالحي
آزگوره
درود بر شما--ممنون از پيامتان
+ چند ساله که منو دخترم براي اربعين به آقاي شووَر اصرار مي کرديم به خاطر تعصب و ترس کاذب قبول نميکردن منجمله براي دخترم که تحمل نداشت سفر دور بفرستش يا يه هفته ازمون دور باشه..شديدا به دخترم وابسته هستن:( متاسفانه از پارسال که دلشون راضي شد ..تو دقيقه نود قبول کردن که کاروان پر شده بود:( و امسال هم که راضي بودن متاسفانه من بيمار شدم و برام مقدور نشد زيارت اربعين مشرف شم :{
هما بانو
ولي به لطف خدا دخترم امسال با خانواده ام (چندتا از خواهرام و دوتا زن داداشم و چندتا از دامادها و بعضي خواهرزاده ها و برادرزاده هام ) مشرف شدند ، تو اين سه روز آقاي شوور هر يک ساعت يا باهام تماس ميگيره يا مياد خونه و ميگه از مريم خبر داري !! تماس گرفتي ! بهش پيامک دادي !! چون دو روزي هست ازش هيچ خبري نداريم و هيچ تماس و پيامي پاسخ ندادن
هما بانو
امروز هم بيقرارتر تماس گرفته ميگه با همشون تماس بگير ببين بالاخره جواب ميدن !!که خدا رو شکر بالاخره داداشم برام پيامک‌ ارسال کرد:)
بعدی همه 36 نظر قبلی
هما بانو
{a h=setarehab}ترخون بانو{/a} عزيزمي خواهر خوب و دوست داشتني ام:-) @};- الهي خدا هميشه دوتا آقاراده ات رو حفظ کنه و هر سال از موفقيتشون بگيد و هميشه باعث افتخارت باشند عزيز دلم@};-
هما بانو
{a h=setarehab}ترخون بانو{/a} ممنونم از دعاي قشنگت عزيزم :) ان شالله شما و خانواده گرانقدرتون @};-
+ هي سوال از من ديوانه مپرسيد اين چه اسميست نگاهيست صداييست کلاميست چه رختي لباسيست روا نيست دگر خدا نيست مگر؟ بزند بر پس آن گردن چون کرگدنت که تکاني بخوري عقل بيايد به سرت من اگر مست و غزلخوان اگر در دل ايمان اگر زار و پريشان به تو چه جان دلم... البته طنزه:'(:D
جالب بود
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} بله جالب فقط اما تلخ، کاش حس ميکردم خيلي به من ربط داره که در غار بي تفاوتي ماندن تلخه... ممنون بانو براي بودن سبزتون
آزگوره
درود بر شما
{a h=toonal22}آزگوره{/a} @};-
+ ..باران بلور.. چو باران بگيرد ،از بلور چشم تو... ندارد آرام و قرار ، دل شيداي من... غ..ر..آ
زيبا
آزگوره
درود بر شما
آزگوره
رتبه 0
0 برگزیده
2 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
آزگوره عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top