جهت مقدمه عرض می کنم-با وجودی که هیچ مطالعه ائی در مورد فلسفه ندارم و فقط نام چند فیلسوف از قبیل ارسطو،افلاطون،کانت،سارتر وچند نام دیگر که الان در یادم نیست و چند مقاله که در گوشه و کنار مطالعه کرده ام چیز زیادتری نمی دانم. لذا اگر در مطالب آینده به نکته ائی که اشتباه بزرگ می دانید و یا قبلا بنوعی پاسخ داشته، سخت مشتاق راهنمائی و انتقاد و شاید دربعضی مواقع تنبیه هستم اما سرمایه ام در این راه تفکر در باره روابط مسائل گوناگون با قانون البته نه قانون بشری و یا قانون الهی می باشد که در باره قوانین جاری در گستره هستی است که معمولا ما به وجود آنها اهمیت نمی دهیم و در بیشتر مواقع هم ندانسته از کنار آن گذشته ایم. تمام مطالب آینده نتیجه تفکرات و اندیشه خودم می باشد و البته پر واضح است که دیده ها،شنیده ها و مطالعات کتب مختلف بر نحوه تفکر و نوشتار من تاثیر دارد.توجه بفرمائید من قادر به معرفی مرجعی برای نوشته های خود نیستم. جسارتا من شخصا منشاء مطالب هستم که اتفاقا بسیار هم الکن و نا شفاف است. در هر صورت یک تمنای واقعی از عزیزان خواننده دارم. اگر مطلبی و نوشته ائی جرقه ائی در ذهن و فکر شما زد رهایش نکنید و دنباله تفکر خود را بگیرید. برای من عادی است که در جائی نامی از من نباشد ولی قلبا و باطنا خوشحال می شوم اگر نحوه تفکر و بیان من بتواند راه گشا باشد برای پرورش افکار خودم توسط شما عزیزان. بشدت مشتاقم حتی اگرخبری از آن دریافت نکنم و نامم در جائی درج نشود. لطفا برای ارتباط بیشتربا مطالب ذهنیت ودانسته ها و تجربیات خود را در لحظات مطالعه فراموش بفرمائید .به من و خودتان فرصت بدهید تا شاید مطالب در ادامه و یا با گذشت زمان اندکی بعد از مطالعه در ذهن و تفکر شما جای اندکی باز کند. این رامی دانم که اگر از اول با حالت تدافعی و عیب جویانه مطالب را از نظر بگذرانیدهیچ کدام بجائی نخواهیم رسید. هیچ قدرت و نیرویی در نوشته من وجود نداردکه اگر شما لحظاتی بدون پیش داوری و رها، مطالب را مطالعه بفرمائید خدای نکرده بشما آسیبی وارد کند.از شما اجازه می خواهم در پاره ائی موارد شفاف و با قدرت مطلب را بیان کنم لطفا این را نشانه تحکم و یا خود محوری نپندارید شاید بعضی از مطالب را اگر محکم نگویم جائی در ذهن باز نکند.قبلا عذر خواهی می کنم. سعی دارم نوشته ام برای همه نوع خواننده ائی قابل درک و لمس باشد.می دانم که متخصص نیستم بهمین دلیل اگر سطح گفته ها از سطح دانش شما پائین تر بود(که احتمالا همین طوره) بر من خرده نگیرید بیان من مثل یک چوب کبریت است که من امیدوارم در انبار دانش خواننده عزیزم آتش بزرگی بر پا کند اجازه بفرمائید این شعله کوچک با کمک شما به انبارهای دانسته ها که اتفاقا شعله لازم دارند نزدیک شود. لطفا به این مطلب عنایت کنید ریشه فلسفه در یونان است و هر یک از فلاسفه دنیای اسلام هم فقط توانسته اند بر اصل موضوع حاشیه بزنند و تازه قرن ها هم می گذرد که موضوع چشمگیری در فلسفه تغییر نکرده در غرب هم همین طوره یک فیلسوف با تغییر یک برداشت از فلاسفه قدیم مطلبی تولید می کند و دیری نمی پاید که فیلسوف دیگری با نظرات تازه آن را نفی می کند. در این مطالب سعی کرده ام مواد اولیه تفکر را که شخصا تشخیص داده ام برای اندیشیدن پیشنهاد بدهم. شاید لازم باشد میزان توقع خودم را نیز در اینجا بیان کنم.اگر شانس باشد و تنها یک جمله از کل نوشته بتواند خواننده را برای دقایقی بفکر وادارد.من به مقصد رسیده ام. باید اعتراف کنم که از قضاوت ها مخصوصا در مورد نحوه نگارشم می ترسم.از عزیزانی که اهل فن هستند خواهش می کنم این برداشت را نداشته باشند که من خواننده را هیچی ندان و عامی تصور کرده ام. هرگز این طور نیست تک تک خواننده های بزرگوار استاد من هستند و من فقط دارم دقیق و مشروح با ذکر جزئیات درس پس می دهم.اذعان دارم و می گویم که در حال مبارزه در ناشناخته های جهان هستم و واقعا از سختی ها و مشکلات و پیچ و خم جاده ائی که در پیش دارم بیم دارم اما این حس نمی تواند جلوی مرا بگیرد.
ادامه دارد