ادامه مطلب
عامل جدیدی که دفاع چندانی هم برای آن وجود ندارد و حاکمان هم یا نتواسته اند و یا نمی خواهند کاری در این باره انجام دهند .جنس گریزی و مبارزه با جنس مخالف است که در این مورد سهم مرد ستیزی بانوان- پر رنگ تر و قابل ملاحظه تر است.این فرهنگ جنس ستیزی از هر جا که آمده باشد قطعا ایرانی و سرزمینی نیست و طرف داران این حالات از تاثیر مخرب این وضعیت غفلت دارند و حتی مخالفان جنس ستیزی که بنوعی در جهت نگهداری برتری ها کوشش می کنند نمی دانند که آن ها هم بنوبه خود مشغول ضربه زدن به قدرت نرم خانواده هستند.همسران ایرانی انسان های والا و فداکاری هستند که پس از سال ها تحمل تفاوت های بی مورد، حالا بر اثر گسترش اطلاعات جهانی خواستار امتیازهای جنس خود هستند .ولی هم دامن زدن به این خواسته ها و هم مخالفت با آن هر دو موجب تضعیف قدرت خانواده و هم چنین تضعیف قدرت نفس انسان است. یک خانم زنده است و نفسش ارزشمند بوده و مولد قدرت نرم و نگه دارنده قدرت نرم خانواده و بسیاری از قدرت های نرم است. من شخصا مایل به بر شمردن خصوصیات آقا و خانم نیستم و این عمل را ضروری نمی دانم ولی بهر صورت لازم است دل سوزان جامعه راه حل مناسبی برای رفع این معضل و بخصوص راه خاصی برای در اختیار قرار دادن حقوق خانم ها هر چه زودتر پیدا کنند.و البته که بر شمردن باورها و حرف های قدیمی و ظاهرا تاریخ گذشته نمی تواند راه حل مناسبی باشد.مادران سرزمین من خیلی کمتر از حق انسانی خود بدست آورده اند و تعجب از اینست که کسانی حق بانوان را نادیده می گیرند که این خانم ها عشقشان-مادرشان—خواهرشان هستند.مهمترین عاملی که مزاحم دستیابی خانم ها به حقوق طبیعی ایشان است احساس مالکیت مرد بر جسم و روح زن و داشتن احساس کنترل آقایان است.در مورد اول باید بدانیم زن در مقام یک انسان کامل طرف قراردادبوده و ضمن بستن پیمان زناشوئی متعهد به انجام وظایفی در مقابل تعهدات همسر خود می شود.ولی رفتار آقایان، اولا عدم انجام تعهد خود که همان پرداخت مهریه است و ثانیا احساس مالکیت بر جسم و روح خانم ،هست که او فکر می کند باید از دارائی خود محافظت کرده و او را کنترل کند.من قاطعانه عرض می کنم اگر خانمی تصمیم به عملی بگیرد هیچ نیروئی قادر به کنترل او نیست. بهر صورت این وظیفه متفکرین انسان دوست و لایق سرزمین ایران است که زنان را به جایگاه طبیعی خود برسانند...
ادامه دارد