ادامه مطلب
قانون مجاورت
بدون مقدمه عرض می کنم .زمین به واسطه مجاورت مناسب با خورشید می تواند از نور و گرمای حیات ساز آن استفاده کند
در مورد انسان ها قانون مجاورت دارای عملکردهای گوناگون و موثر است.شاید دقت لازم در انتخاب منزل و شغل و دوستان بتواند تحت تاثیر این قانون به وضعیت مناسب تری برسد. حتما دو نفر انسان در مجاورت هم دیگر از یکدیگر اثر می پذیرند و لذا باید انسان همیشه در انتخاب دوست و همراه و همدم به اصل قانون مجاورت دقت کند
توضیحی لازم است بدهم.من در مقالات به کلمات (دقت و هشیاری) زیاد اشاره دارم لذا لطفا به این کلمات عنایت خاص مبذول فرمائید
قانون مجاورت حتی در مورد حیوانات و گیاهان و جمادات نیز کاربرد موثر دارد و اتفاقا این قانونی است که ما کمتر به آن دقت و توجه کرده ایم حتی زمانی که در وضعیت خاص ناشی از کم توجهی به این قانون قرار می گیریم باز هم به چگونگی قانون مجاورت نمی اندیشیم. گاهی می توانیم با تعویض مسائل و اشخاصی که مجاور ما هستند تغییری در شرایط ایجاد کنیم.در حالات و روحیات شخصی هم چنانچه طبق قانون مجاورت در کنار انسانهای منفی نگر و عیب جو قرار بگیریم به تدریج و بدون اراده شاید ما هم منفی نگر و غرغرو شویم و چنانچه در مجاورت انسان های موفق و واقع بین باشیم حتما بعد از مدتی مانند آن ها خواهیم شد و اگر هم توان و روحیه ما قوی تر از ایشان باشد آن ها را بشکل خود در می اوریم .ولی انسان های موفق و واقع بین کمتر تحت تاثیر دیگران قرار گرفته اند .بهر شکل قانون مجاورت گاه گرما بخش و حیات ساز است و گاه منجمد کننده که لازم است انسان با کمک از اراده خود و با درک قانون مجاورت و قبول آن از این توانمندی جهان هستی به نفع خود بهره برداری بنماید.
ادامه دارد
ادامه مطلب
قانون پایداری و عدم پایداری
این دو قانون ناظر بر وضعیت های گوناگون طبیعت هستند و هر چه که در طبیعت و روح و روان انسان و رفتار حیوانات و یا وضعیت های مواد قابل مشاهده هستند.فرض بفرمائید در ارتفاعات کوهستانی آب بصورت یخ و برف موجود است .تا سردی هوا به همان صورت باقی بماند وضعیت آب و یخ نیز بصورت قبلی ادامه خواهد داشت و چنانچه وضعیت تغییر کند یا یخ ها آب می شوند و یا به مقدار آنها افزوده می شود.حالا در مورد وضعیت و رفتار انسان مواردی را ذکر می کنم.شاید به دلایلی که معمولا چگونگی آن برای ما مشخص نیست چون در زمان انتخاب و عمل بی توجه بودیم دچار وضعیت خاصی بشویم که دوست نداریم و نمی پسندیم. حالا اگر بخواهیم ناگهانی و قطعی به وضعیت موجود خاتمه داده و راحت شویم تقریبا غیر ممکن است ولی می توانیم مانند گرم شدن هوای کوهستان که بتدریج موجب آب شدن یخها می شود ما هم با اتخاذ تدابیری بصورت جزئی و مستمر شرایط را تغییر دهیم و مراقب وضعیت های بعدی هم باشیم. مثال های مختلفی در این باره وجود دارد ولی شاید یک مثال بتواند به ما کمک کند تا نسبت به تغییرات جزئی آگاه تر شویم. فرض بفرمائید بنا به مسائلی ما مقروض شده ایم. حالا با توجه به شرایط و وضعیت موجود قادر به تسویه همه بدهی خود نیستیم. اگر بخواهیم منتظر بمانیم تا بتوانیم دفعتا بدهی خود را تسویه کنیم ممکن است هرگز شرایط لازم بوجود نیاید .لذا با اتخاذ تدبیر لازم باید هر چقدر که می توانیم بار بدهی خود را سبکتر کنیم .می شود با تغییرات اندکی در سبک زندگی و صرفه جوئی مقداری از بار بدهی خود را سبک تر کنیم.البته این مثال با توجه به وضعیت اقتصادی کنونی در باره خیلی از افراد صادق نیست.چون شخص مقروض اصلا در آمدی ندارد .ولی این مثال جهت نزدیکی اذهان نوشته شد تا ما باور کنیم که با تغییرات کوچک در شرایط، تغییرات کوچکی هم در وضعیت بوجود می اید و با استمرار تغییرات می توانیم بعد از مدتی شاهد تغییرات اساسی در وضعیت ها باشیم.قانون پایداری و عدم پایداری بسیار بهم دیگر نزدیک و قابل تبدیل هستند.در مورد دیگر توجه فرمائید که قانون تغییرات، همیشه و بهمه شکلی موجود است ولی تغییر قانون محال و غیر ممکن است.در جهان هستی هیچ نیروئی وجود ندارد که بتواند ذره ایی یک قانون را عوض کرده و یا تحت تاثیر قرار دهد.بقول معروف قانون ،قانون است و مو لای درزش نمی رود.قوانین جهان هستی بیش از تعداد پدید ه های جهان هستی بوده و هیچ پدیده و وضیعیتی قادر نیست بدون قانون وجود داشته باشد ..
ادامه دارد
ادامه مطلب
حتی با صاحب خود پیوند احساسی هم بر قرار می کنند.اما چنان چه بدلایلی در قفس باز شود و پرنده فرصت پرواز پیدا کند لحظه ایی هم درنگ نکرده و از قفس می گریزد البته که من توصیه در قفس ماندن و قبول ادامه گرفتاری برای انسان را نمی پسندم.اما این قصه را عرض کردم تا توجه را به رفتار طبیعت جلب نمایم.حالا رفتار انسان در گرفتاری ها چگونه باید باشد عرض می کنم .اول باید مسئولیت انتخاب خود را قبول کنیم و دیگران را مقصر وضعیت فعلی خود نشماریم. لازم نیست که عوامل را شمارش کنیم همین که قبول کنیم خودمان باعث بوجود آمدن وضعیت فعلی هستیم به ما کمک می کند. بعد از قبول این موضوع باید خونسردی خودمان را حفظ کرده که البته قبول دارم در بعضی از شرایط واقعا حفظ خونسردی تا مرز غیر ممکن می رسد.اما ناگزیر هستیم برای بررسی جوانب موضوع خونسردی خود را بدست آوریم.حتی اگر وضعیت موجود ما صد در صد توسط دیگران به ما تحمیل شده باشد باید بدانیم تنها خودمان قادر به رهائی خواهیم بود.وقتی شرایط را درک کردیم و به چگونگی گرفتاری خود واقف شدیم حالا باید تسلیم وضعیت موجود بشویم و کامل موقعیت جدید خود را به پذیریم .اما ما باید تسلیم موقعیت شده ولی تسلیم شرایط نشویم.بلکه دائما شرایط را تحت نظر گرفته و هشیارانه به تغییرات آن دقت کنیم و این به این معناست که با آرامش و خونسردی باید تمام عوامل و راه های خلاصی از این وضعیت را از نظر بگذرانیم .و بدنبال راه عملی و کوتاه و مطمئن برای رهائی خود باشیم.درست مانند آن بلبل که با قبول اسارت خود احتمالا می تواند از تنها گزینه رهائی خود که باز شدن در قفس است درست و بموقع استفاده نماید
ادامه دارد
ادامه مطلب
پایداری و استقامت در پیمودن راه درست و دقت درهرانتخاب و پذیرفتن مسئولیت انتخاب ها می تواند ما را در مسیر قانون حکمت قرار دهد . باید توجه داشت که برای هر موقعیت جان داران، از جمله انسان حکمت مناسب و در خور وجود دارد .پس درک موقعیت کنونی و انتخاب درست به منظور دستیابی به قانون حکمت شایسته تر،می تواند ما را مشمول نعمات و بهره های بیشتر و بهتری بنماید.البته که این توصیه من علیرغم شکل ظاهرش هرگز اخلاقی نیست .بلکه ناشی از محاسبات و دقت و هشیاری در دریافت قانون حکمت جهان هستی می باشد.مضافا این که شاید ده ها و صدها داستان وجود داشته باشد که گفته های مرا نقض کند .ولی حتی در آن داستان ها هم تاثیر حتمی قانون حکمت قابل ردگیری و تشخیص است.حکمت قانون جهان هستی ، قطعی است
قانون سیالیت هم یک قانون جالب و مورد توجه است
.طبق این قانون هر سیالی بشکل ظرف خود در میاید .یعنی سیال مظروف شکل ظرف خود را می گیرد .این قانون در مورد انسان و انتخاب هایش بسیار کاربرد دارد .این طبیعی و عادی است که انسانها و حتی جانداران در موقعیت های گوناگون محیطی و روحی و روانی قرار می گیرند. اگر کسی به میزان بالا انعطاف پذیر بوده و بتواند شکل موقعیت موجود را بخود بگیرد از بسیاری از سختی ها و مصائب می تواند جلوگیری نماید. انسان بر اثر اتفاق و یا انتخاب های متعدد و پشت سر هم و یا انتخاب های مطالعه نشده و نادرست در یک موقعیت فردی و اجتماعی قرار می گیرد .خوب درک موقعیت موجود و نابهنجاری آن شخص را وادار به مقاومت و پایداری در برابر آن وضعیت می نماید.در این کشمکش بسیاری از دستاوردها و داشته های شخص از بین رفته و یا آسیب می بیند.ولی در عین حال شخص از این همه خسارت و ضررو زیان ناراحت و ناراضی نیست چون بر اساس آموزه های قبلی پایداری و مقاومت در برابر مصائب و شکستها را شایسته می داند و بر اساس همین نگرش به مقاومت خود ادامه می دهد .در این صورت هم ظرف و هم مظروف دچار دگرگونی و تغییر می شوند و در نهایت هم شخص از فعالیت بی ثمر خود خسته شده و تسلیم وضعیت جدید حاصل از تلاش بی اثر خود می شود و از این پس هم با گلایه از زمین و آسمان خود را راحت می کند و چون در طول درگیری قادر به مدیریت وضعیت نبوده و بنا به سلیقه خود به انواع عکس العمل ها دست یازیده نمی تواند راه درست را تشخیص بدهد و ممکن است عمری با عوارض ناشی از این اتفاق سر کند.توجه بفرمائید داستانی عرض کنم .اگر ما گنجشکی را در قفس بیندازیم آن پرنده بقدری خودش رابه در و دیوار قفس می کوباند تا بمیرد.اما همه شاهد هستیم که بلبل و بعضی از پرندگان را در قفس نگهداری می کنند و آنها چه چه هم می زنند و سال ها عمر می کنند و حتی با صاحب خود پیوند احساسی هم بر قرار می کنند
ادامه دارد